رئیسجمهور دیروز در مجلس گفت «عامل تورم، ماییم که در مجلس و دولت هستیم، چون بودجه را با کسری تنظیم میکنیم». حرف حساب، و از سر دلسوزی و خیراندیشی. اما تا کار دولت محکمتر شود، از قول همکاران رئیسجمهور چند داستان دیگر را هم باید روایت کرد.
رئیس سازمان برنامه گفت: «۲۵۰هزار میلیارد تومان برای یارانه نان به گندمکاران دادهایم، اما ۲۳درصد نان فقط با ۲ درصد کارتها خریداری شده است. ۶میلیارد دلار بنزین وارد میکنیم که از نان، دارو و بنیه دفاعی مردم کم میشود». این حرفها را باید منتقدان بزنند و دولت پاسخگو باشد، اما با زنجیرهای از رسانههای وابسته، جای رسانه و مسئول دولتی عوض شده است؛ رسانهها با رپرتاژ سرگرماند و کابینه آنچه را وظیفه است، مثل طلبکاران با مردم در میان میگذارد!
وزیر اقتصاد هم گفته «وقتی در فضای نه جنگ، نه صلح هستیم، سرمایهگذاری نمیشود». چه کسی کشور را در این فضا نگه داشته است؟ مستند میتوان گفت دولتیها! با اینحال این ادعای وزیر است و لزوماً مانع سرمایهگذاری، «فضای نه جنگ، نه صلح» نیست و فضای کنونی هم واقعاً این فضا نیست. همین آقای وزیر بعد از اینکه بانک آینده عامل ۳۰درصد تورم اعلام شد و بانک مرکزی آن را منحل و در بانک ملی ادغام کرد، گفت «در حال حاضر ما پنج بانک داریم که منفی هستند». خب اگر مردم و رسانهها میتوانند این بانکها را مثبت کنند، دریغ نمیکنیم فقط کافی است از ما بخواهید!
یک کارآفرین گفت: «بودجه جاری دولت ۱۵۰۰ همت است، اما بانکها ۴۷۰۰ همت فقط به ۲ درصد سپردهگذاران خود وام دادهاند که وارد تولید هم نشده، چون تولید سود ۱۵درصدی دارد، اما دلالی دلار که این وامها وارد آن شده، سود ۲۰۰درصدی دارد». این بانکها دست کیست؟ دست دولت!
بانک مرکزی آماری از تسهیلات ارز ترجیحی ۲۸هزار تومانی منتشر کرده که نشان میدهد یک گروه معروف که اتفاقاً نامش با دلالی هم ریشه است، با دریافت یکمیلیارد و ۱۱۹میلیون دلار در صدر دریافتکنندگان ارز ترجیحی در شش ماه امسال بوده است و ۸۸هزار میلیارد تومان سود برده است. یکی از شرکتهای همین گروه، هزار میلیارد تومان از یک بانک تسهیلات دریافت کرده است که ۷۸۲ میلیارد تومان آن هرگز به بانک بازنمیگردد. سه شرکت این گروه اقتصادی مجموعاً ۵/۴ هزار میلیارد تومان از همان بانک تسهیلات گرفتهاند.
خیلی هم از بانک مرکزی برای اینکه ما مردم را از تخلفات زیرمجموعههای خودش و دولت آگاه میکند ممنون هستیم، اما به استحضار میرسانیم که کاری از دست ما برنمیآید.
بر اساس آمارها، سه منطقه شمالی تهران یک میلیون و ۶۰۰ هزار جمعیت دارد که کمتر از ۲۰ درصد جمعیت شهر است، اما نیمی از آب تهران را مصرف میکنند! این آب را چه کسی تقسیم و نظارت میکند؟ دولت. از دست ما مردمان خارج از آن سه منطقه اگر کاری برمیآید به دیده منت!
سازمان محیط زیست برای سفر به برزیل ۵۰میلیارد تومان بودجه درخواست میکند. بعد از افشا در یک روزنامه، ابتدا آن را به ۲۵ و سپس ۱۵ میلیارد کاهش میدهند. در نهایت، سازمان برنامه اعلام میکند هزینه قانونی برای هیئت چهارنفره، یک میلیارد تومان است. سپس رئیس امور بینالملل محیطزیست اعلام میکند هزینه سفر هیئت ایرانی ۴میلیارد تومان است. بماند که این سفرها آخرش که چی؟! این حاشیه خانم رئیس محیطزیست را وقتی کنار حاشیه سفر تفریحی چندمیلیاردی خانم وزیر مسکن به جزیره کیش (حتی اگر شخصی بوده) میگذاریم و بعد هر دو را کنار سخنان رئیسجمهور در مجلس درباره یک بانوی کردستانی که با پول دیه فرزندش مدرسه ساخته، به خود اجازه میدهیم از دولت محترم بپرسیم دیگه چه داستانی دارید از هر دو طرف (دولتیها و مردم) تعریف کنید؟!
یک نماینده مجلس گفت: «ضریب مالیاتی یک کارمند جزء ۱۰درصد و یک بقالی ۲۰درصد است، اما شرکتی که ۲۰هزار میلیارد تومان سود دارد ضریب مالیاتیاش یک درصد است». نماینده دیگری از فرار هزاران میلیاردتومانی مالیات خبر میدهد. در عوض دولت امسال حق عائله را از پیرزن مستمریبگیری که شوهرش او را سالها قبل طلاق داده است و او مطابق قانون، حقوق بازنشستگی پدرش را میگیرد، به این بهانه که «دختر بابا» به حساب میآیی و طبق قانون جدید نباید حق عائله بگیری، قطع میکند. کل کسانی که در کشور از چنین امکانی تا سال پیش استفاده میکردند، شاید چند هزار باشند. اینجا دیگر، چون مردم به دولت پیشنهاد کمک ندادند، خود دولت دست به کار شد و برای جبران کسری بودجه، یقه پیرزنان را گرفت.
این کتاب مثنوی هفتادمن کاغذ میشود. دولتها همه خودشان آن را خوانده و فوت آباند. اما دولت بد خرج میکند. بدتر از همه اینکه این بد خرجکردن خودش را مرتب به مردم گزارش میکند. گاهی با لحن طلبکارانه و گاهی دلسوزانه.